گزیده هایی از درس استاد آیت الله جوادی آملی - ولایت بخش پایانی
ولایت اولیا نه در عرض ولایت خداست نه در طول آن .
بلکه مظهر آن است.
یعنی ما ولایت خدا را در آینه آنها می بینیم.
اراده فقط تکوینی است ولی ولایت تشریعی هم دارد.
مثل ولایت بدر بر فرزند.
یا ولایت حاکم شرع.
بس تمام عللی که به صورت طولی و عرضی می شناسیم تنها مظهر بودند.
عارف در این دنیا می خواهد.
الهی هبلی کمال انقطاع علیک
در قیامت برای غیر عارف معلوم می شود.
یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ(24:25)
تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ
فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ(23:101)
مثل غزیقی که تمام طرق نجات ازش سلب شده است.
ائمه در مناجات سعی کرده اند این حالت را برای انسان مجسم سازند.
علم و قدرت انسان هم تنها ظهور علم و قدرت خداست.
کسی که این را نفهمید توسط حوادث سخت دنیا و فشارهای برزخ و یا فیامت می فهمد.
البته در دنیا راه بازگشت و ایمان آوردن باز است.
***حق ظاهر می شود ولی نمی توانند به آن ایمان بیاورند.*** (((در آن دنیا)))
***ایمان عمل است و موطنش حرکت.***
ولایت و سرپرستی و تدبیر تکوینی خود دو قسم است.
عامه و خاصه که برای مومنین است و همان کشش و علاقه و حوصله انجام اعمال ثواب است.
و از کسانی صلب می شود که مکرر آیات الهی را از نزدشان گذراندند و متکبرانه رد کردند.
از اینها توفیق و لذت تامل در آیات گرفته می شود.!!!
وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ(45:19)
عارف این ولایت مطلق خدا را با تهذیب نفس و نفی افعال از خود می بیند و حکیم با برهان می فهمد. (((نفی افعال از خود!!!)))
در وکالت، اصل موکل است نه متوکل در حالی که در ولایت، ولی اصل است نه متولی.