اثبات وجود خدا
==================
یکی درون ما از ما می پرسد :
آیا من هیچم؟
آیا من کسی هستم؟
آیا من از هیچ آمده ام؟
آیا من از این مادیات آمده ام؟
آیا من یک مشت ماده و یک مقدار مغز در حال کار هستم؟
آیا من فکری هستم که این یک مقدار مغز دارد انجام می دهد؟
آیا این مغز است که دارد فکر می کند؟
این همه دیدنی ها و اشیاء در جهان هست.
آیا من آن بیننده هستم؟
آیا این ها را آن مغز دارد می بیند؟
آیا من همه ام یک مشت خاک است که بی هدف برآمده و بی هدفم
و هدف و عبس هم هلاک خواهد شد؟؟؟؟
آیا این سیر و گردش من ، همه یک چرند محض است که از خاک
بوجود آمده و خودش هم نمی خواسته و نمی توانسته و فقط بوجود آمده و یک روز هم از
بین خواهد رفت و هیچ خواهد شد؟
واقعا اگر اینگونه باشد که انسان بی معنی باشد و بی هدف
باشد و رها شده باشد و از هیچ آمده باشد و به هیچ بازگردد ، در اینصورت نه تنها
آخرت و معاد بی معنا می شود ،
بلکه تمام زندگی آدم سیاه و زشت خواهد شد،
ازدواج برای چه؟
تحصیل برای چه؟
همین فروم نویسی برای چه؟
اصلا برای چه؟
همه چیز برای چه؟
دو روز لذت برای اینکه نابود شویم و به مشتی از خاک تبدیل
شویم؟
هدف های کوتاه و کوچک ، وقتی هدف بزرگ و واقعی ای برای
زندگی انسان تعیین نشده به چه دردی می خورد؟
حالا گیریم که یک روز ، نه یک عمر هم زندگی ادامه داشت ،
ولی آخر بدون هدف ،
بدون معنی ،
به چه دردی می خورد؟
برای چه؟
وقتی هدف کلی وجود نداشته باشد ، هدف های کوچک همه تهی و
پوچ می شوند.
این ها سخنی است که من از درونم می شنوم