آیا حرکت طبیعت هم می تواند عذاب باشد؟
باید یک مقدار فکر کنیم ببینیم سوختن دقیقا چه معنی
ای می دهد؟
آن آیاتی که لیست کردم به
نظرم خروجی های خیلی قشنگی می دهد.
یک جا گفته که مدام بدبخت
هایی که تو عذاب اخروی گیر کرده اند پوست و بدن جدید می آورند ( جلد جدید ) و مدام
این بدن جدید می سوزد!
این موضوع را اینجا نگه
داریم.
--------------------------------------
از طرف دیگر فیلسوفانی که
در مورد انسان تحقیق می کنند هم در نکته ای حیرت کرده اند. در اینکه انسان یک
حقیقت ثابت است که از اول عمر خودش تا آخر عمرش از خودش یک تصور ثابت دارد. همیشه
از خودش با "من" نام می برد. و این "من" هیچگاه عوض نمی شود. چیز دیگری نمی شود. "او" نمی
شود . "سنگ" مثلا نمی شود... همیشه یک "من" ثابت انسان دارد.
ولی در عوض بدن او مدام در
حال تغییر است. چنانچه وقتی به خودمان نگاه می کنیم ، از آن بدن کودکی ما هیچ اثری
نیست. آن بدن عوض شده ولی این "من" عوض نشده.
حتی محتویات سلول هایی که
عمر طولانی دارند نیز مدام در حال تغییر است.
حتی از نظر اتمی هم
بخواهیم نگاه کنیم ، در هر "آن" جای الکترون ها و پورتون ها و نوترون ها
در حال تغییر است... یعنی در هر آن اتم ها تغییر می کنند. هم مقدار الکترون هایشان
، هم جای خود اتم ...
یعنی اصلا ما در طبیعت
چیزی به نام "ثابت" نداریم که نداریم.
همه چیز در طبیعت در حال
تغییر است. همه چیز در حال حرکت است . همه چیز در حال از بین رفتن است ( و البته
چیز های جدید در حال بوجود آمدن هستند )
ولی انسان خیلی چیز ها را
ثابت می داند و در نظر می گیرد!!!!!!!! از همه هم مهمتر "من" خودش را!!!!
---------------------------
این هم اینجا بماند.
موضوع سوم اینکه آتشی که
خدا در قرآن ازش نام برده چند حالت است. یا
می توان گفت قدرت های مختلف دارد یا اینکه می توان گفت مراتب مختلف دارد . ( طبق آیاتی که لیست کردم ،
یکجاهایی از چند بودن آتش عملا نام برده شده ، مثلا گفته شده که فرعون و بر و بچه
هایش تا چند وقتی تو آتش هستند و بعد به آتش شدیدتری وارد می شوند! یا مثلا دعای
امیر المومنین علی ابن ابی طالب (ع) که فرمودند که "گیرم بر یک نوع از عذابت
صبر کردم ، پس چطور دوریت را طاقت بیاورم" )
قدرت منظور چیزی شبیه این
است که مثل حرارتی که 30 درجه اش با 70 درجه فرق دارد .
مرتبه هم منظور چیزی که
کلا از نظر ماهیت فرق دارد. مثل سوختن با گازهای مشتعل یا سوختن با برق یا با نور
یا سوختن دل یا ...
-------------
داشتم فکر می کردم که از
دور هم قرار دادن این سه مورد که بهش اشاره کردم شاید بتوان این دسته از آتشی که
خدا ازش نام برده را (یعنی همان تغییر جلد را ) همین تغییرات طبیعت دانست...
البته فقط حدس است و باید
رویش کار شود . ( موید این مطلب می تواند حرف آیت الله حسن زاده آملی در مورد جهنم
بودن باطن دنیا و حدیث پیامبر در مورد گذشتن از جهنم و خاموش بودن آن و نیز آیه ی
176 سوره ی اعراف و نیز لهو و لعب بودن دنیا و جهل بودن دنیا و ... باشد )
--------------------------------------
آیه ی مربوطه :
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمًا
همانا کسانی را که به آیات ما کفر ورزیده اند در آتشی [وصف ناپذیر] خواهیم سوزاند، هر بار پوستشان پخته شود، پوست دیگری را جایگزین آن می کنیم تا عذاب را بچشند. همانا خدا عزّتمند و حکیم است.