:) صلوات بفرستیم
موضوعات وبلاگ
معرفی وبلاگ
سلام در این وبلاگ مطالب زیر را گرد آورده ام: + گزیده هایی از سخنان علمای عزیزی که شنیدن حرف هایشان واقعا برای یک انسان دانشجو و حق طلب لازم به نظر می رسد . + آیات، احادیث و اشعاری که به نظرم جالب می آید و جای فکر دارند. + نوشته های خودم در زمینه های شعر و فلسفه و عرفان و دل نوشته و اقتصاد و سیاست و الکترونیک(که رشته تحصیلی ام است) و فیزیک. یا علی
جستجو در وبلاگ
همراه با آیات قرآن
آیه قرآن تصادفی
فیدها
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 362171
تعداد نوشته ها : 507
تعداد نظرات : 8
حدیث
حدیث موضوعی
وصیت نامه شهدا
وصیت شهدا
دانشنامه قرآنی
سوره قرآن
تدبر در قرآن
آیه قرآن
اوقات شرعی
اوقات شرعی

شیطنت شیطان خواست و دستور خداست

عَلِیّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ مُحَمّدٍ الْهَمْدَانِیّ وَ مُحَمّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَلَوِیّ جَمِیعاً عَنِ الْفَتْحِ بْنِ یَزِیدَ الْجُرْجَانِیّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ
إِنّ لِلّهِ إِرَادَتَیْنِ وَ مَشِیئَتَیْنِ
إِرَادَةَ حَتْمٍ وَ إِرَادَةَ عَزْمٍ
یَنْهَى وَ هُوَ یَشَاءُ وَ یَأْمُرُ وَ هُوَ لَا یَشَاءُ أَ
وَ مَا رَأَیْتَ أَنّهُ نَهَى آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ أَنْ یَأْکُلَا مِنَ الشّجَرَةِ وَ شَاءَ ذَلِکَ وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ أَنْ یَأْکُلَا لَمَا غَلَبَتْ مَشِیئَتُهُمَا مَشِیئَةَ اللّهِ تَعَالَى
وَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ أَنْ یَذْبَحَ إِسْحَاقَ وَ لَمْ یَشَأْ أَنْ یَذْبَحَهُ وَ لَوْ شَاءَ لَمَا غَلَبَتْ مَشِیئَةُ إِبْرَاهِیمَ مَشِیئَةَ اللّهِ تَعَالَى
اصول کافى جلد 1 صفحه: 208 روایة: 4
حضرت ابوالحسن علیه‏السلام فرمود: خدا را دو اراده و دو مشیت است. اراده حتم و اراده عزم (و مشیت حتم و مشیت عزم) خدا نهى میکند و میخواهد، امر میکند و نمیخواهد، مگر نمى‏بینى که آدم و همسرش را نهى کرد که از آن درخت نخورند ولى خوردن ایشانرا خواست و اگر نمى‏خواست که بخورند خواست آنها بر خواست خدایتعالى غلبه نمیکرد و حضرت ابراهیم را امر کرد که اسحاق (و بقول مشهور اسمعیل) را سر ببرد ولى نخواست که سر او را ببرد و اگر میخواست، خواست ابراهیم بر خواست خدایتعالى غلبه نمیکرد.

درست است که شیطان در اصل دارد نافرمانی می کند.
ولی آیا در مرتبه ای بالاتر آیا فرمانبری می کند یا نه؟
اصلا کل موجودات تحت تدبیر و امر خدا هستند در این مرتبه از نگاه .
یعنی اینطور فرمانبری می کند که خدا به او می گوید ای سگ ، سگی بکن و او می کند. ای شیطان شیطنت کن و او می کند.

سوال اینجاست که آیا این خواستن ثانوی ، امر خدا نیست؟ آیا در این مرحله طبعیت شده از امر خدا یا سرپیچی شده؟
آیا هنگامی که خدا خواسته و دستور داده که شیطان ، شیطنت کن. آیا در این مرحله سرپیچی شده یا اینکه نه؟
(
توجه کنید که من اشاره به یک دستور در عرض یک دستور دیگر نمی کنم مثل اینکه شیطان سالیان دراز خدا را می پرستید و بعد سرپیچی کرد . بلکه اشاره به یک دستور در طول دستور دیگر می کنم. یعنی یک مرحله و مرتبه بالاتر . در مرتبه ی پایین تر به نظر سرپیچی می آید ولی همین سرپیچی در مرحله و مرتبه ی بالاتر همان اطاعت است )
من فکر می کنم آیه ای که در مورد اصحاب نار بود به اینجا اشاره دارد.
یعنی اینکه از یک مرتبه به بعد اصحاب نار دیگر شیاطین نیستند.
مرتبه هم نه مرتبه ی زمانی یا مکانی یا مرتبه ای در عرض مرتبه ای دیگر. بلکه مرتبه ی وجودی.
و همان طور که می دانیم از یکجا به بالاتر دیگر شیاطین نمی توانند بالا بروند. ( اگر اشتباه نکنم قبلا می توانستند )
یا از یک مرتبه به بالا وجود ندارند ( سلب می شوند ) یا اینکه وجودشان وجود ملک است. ( که بنده فکر می کنم هر دو صحیح باشد ، یعنی از آن جهت که سرپیچی می کنند وجود ندارند و از این جهت که تبعیت می کنند وجود دارند )

البته اینهایی که من عرض می کنم حدس است و نمی دانم که اینجا کِشِشَش را دارد یا نه.

 

 

شیطنت شیطان از تعلیم خداست
ابلیس از کجا یاد گرفت که کفر بکند ؟ یا اینکه مکر کند؟ یا اینکه ستم کند؟ آیا خودش ابداع کرد یا اینکه خدا بهش یاد داد یا اینکه خدا او را اینگونه آفرید؟
اگر از پیش خودش ابداع کرد ، سوال اینجاست که این نوع ابداع کردن را از کجا آورد؟
اگر خدا این خاصیت را بهش داد ، آیا این بدی ها را قبلا خدا داشته که به او داده؟ آیا خدا در حقش ظلم نکرده؟ چرا خدا او را بد آفرید و سایرین را خوب؟

آیا خدا دشمن دارد؟

سوال: به یاد دارم که خداوند در جایی از قرآن می فرماید: عدوی و عدوکم ( ترجمه : دشمنم و دشمنتان )
سوال اینجاست که دشمن داشتن ما طبیعی است ، ولی خدا چرا دشمن را به خودش نسبت داده است؟
مگر در برابر خدا کسی می تواند دشمنی کند؟
با ما می توانند بدی ، ظلم ، عداوت ، ستم کنند. ولی با خدا هم آیا می شود؟

 

 

رابطه ی شیطنت و آتش

اگر گفته شود شیطنت ربطی به آتش ندارد می گوییم:

پس چرا خدا اگر این دو با هم هیچ ربطی ندارند از هر دو با یک کلمه یاد کرده؟
چرا یکی را گفته نار ، آن یکی را هم گفته نار؟

حتی در مورد اضافات هم به هر دو فرموده اند نار سموم!!!

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ(15:27)

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ(52:27)
فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ(56:42)


ماشالا هزار ماشالا عربی هم که پر هست از کلمات برای تعیین موارد مختلف. چرا به هر دو گفته نار سموم ؟ هم به عذاب الهی و هم به جن ؟ حتی خدا به یکی چیزی اضافه نکرده که معلوم بشه اینا متفاوتن
البته بنده فکر می کنم که این دو با هم متفاوتن ولی تفاوتشون از قبیل دو چیز بودن و متفاوت بودن دو چیز در عرض هم نیست . بلکه در اینه : 1- در شدت و ضعف و 2- در مرتبه ی وجودی


پاسخ: اگرگفته شود همسانی وصف دلیل بر شباهت موصوف است ، چنین قاعده ای وجود ندارد .وصف فقط یکی از حالتهای موصوف را میرساند . مثلاً اگر کسی بگوید من این وسیله را از پلاستیک طبیعی درست کردم و شما وسیله ی دیگری رو پیدا کنید که آنهم از پلاستیک طبیعی باشد میتوانید حکم کنید هر دو وسیله زیر یک فشار خاص میشکنند؟
قطعاً جواب معلوم نیست چرا که بستگی به ضخامت و پهنای منطقه ی پلاستیکی دارد .

حطمه هم برای جن بکار رفته ( در سوره ی جن که قبلا بهش اشاره شد ) و هم برای انسان . وقود هم گویا اینطور است . که گویا هم برای جن است و هم برای انس. پس معلوم می شود که انسان و شیطان هم هیزم جهنم هستند و هم خود آتش جهنم.
(
کما اینکه حدیث هایی هم گذاشتم از اینکه حرص و غضب و امثال آنها همان عذاب هستند ، بلکه در یک روایت که در تاپیک آوردم ، اگر درست یادم باشد ، بدترین عذاب ها عنوان شد ! ) یعنی شیطنت مساوی است با عذاب.
اصلا (اگر درست خاطرم باشد) خیلی از بزرگان گفته اند که باطن عمل زشت همان عذاب است ( که الان هم هست و در آن دنیا به ما فقط نشان داده می شود و تازه انسان می فهمد که آتش داشته است! )

 

آتش از بین برنده غیر

1- شیطان سگ خداست!
2- نی بسوزد خاک و خاکستر شود//دل بسوزد خانه ی دلبر شود.
3- سوختن باعث می شود اغیار از بین بروند!
4- علامه حسن زاده آملی و چند نفر دیگه گفتند که باطن دنیا جهنم است!
5- از آقای ابراهیمی دینانی عزیز شنیدم که می گفت "عالم وهم و خیال بدون عقل ، سرزمین شیطان است و کسی که به محدوده ی آن وارد بشود همان جا زمین گیر می کند و ازشان سواری میگیرد"

این مورد 2 که گفتم شاید ربطی هم داشته باشد با مورد سوم و با آیه ی کل من علیها فان. به این شکل که بوسیله ی آتش خانه دل یا کل جهان از غیر خدا پاک می شود. سوختنی که خوب ها و خوبی ها را نمی سوزاند و بد ها را می سوزاند! همینطور گویا چندتن از عرفا هم در پی توجیه کارهای ابلیس رفتند که بخاطر همین مورد تکفیر و لعن خیلی از متدینین قرار گرفتند ( عین القضات همدانی و ابن عربی )

 

حرام، آتش است

إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا

 


X